چند نکته دربارۀ اسم منقوص ومقصور:
1.اسمهای مختوم به «ی» که حرف قبل ازآن مکسور،و«ی» جزء حروف اصلی کلمه باشد یادرجمع مکسرشان باشد «منقوص» هستند. مانند : راعی – قاضی – لیالی – مَعالی (بزرگی ها،مقام های بلند)(مفرد ش مَعلاة)
2.اسمی که آخرش«یاء» مُشَدَّد باشد. مانند: مَرْضِیّ وکـُرْسِیّ یا یای آن جزءکلمه نباشد. مانند:أبـِی وأَخِی(اسماءخمسه) یاما قبلش مکسورنباشد .مانند:ظـَبْی ووَحْی (ماقبل یای آخر ساکن باشد) اسم منقوص نمی باشند
3.برخی اسمها به اسم منقوص شباهت دارند اما منقوص نیستند .چون «ی» جزءحروف اصلی آنها نیست وجمع مکسّر نیز نمی باشند. مانند اسم مضاف به یاء متکلم ،« کتابی، قـَلـَمی » که إعراب آنها تقدیری است اما اسم منقوص نیستند بلکه مضاف به یاء متکلم هستند.
4. اسمهایی که آخرآنها «یاءمشَدّد» داشته با شد،منقوص نیستند. مانند:غَنِیّ-عَلِیّ - نبیّ - ولیّ - قویّ و...که
صحیح الآخرند ومنقوص نیستند.بنابراین اعراب آنها اصلی است وهمه گونه علائم إعرابی( َ ِ ُ)را می پذیرند.
5.هرگاه اسم منقوص بدون« ال » باشد و« مضاف» واقع نشود در حالت« رفعی و جری» ، « یاء » آن حذف می شود و« تنوین کسره » می گیرد. اما در حالت نصبی حرف « یاء» به صورت خود باقی می ماند. در« حالت رفعی و جری إعرابش تقدیری» و در«حالت نصبی إعراب آن ظاهری واصلی » است .
مانند : انتَ هادٍ لِکُلِّ عاص ٍ و إنْ کانَ عانیاً. توارشاد وهدایت گرهرطغیان کننده ای اگرچه آن عصیان کننده اسیرودربند باشد.
هادٍ ! خبرومرفوع تقدیراً . عاص ٍ ! مضاف الیه ومجرور تقدیراً. عانیاً! خبر کان و منصوب.
6.اسمهایی که به حرف «یاء» ختم شوند واین «یاء» تلفظ شود معمولا ً دو نقطه زیرآن گذاشته می شودتا با «الف مقصوره» که به شکل «ی» نوشته می شود اشتباه نشود . مانند: قاضِی- راضی- ساعی و...
7.«الف» مقصور دربیشتر موارد به صورت «یاء» نوشته می شود ودرسه مورد باید آن رابه صورت «الف» نوشت:
الف-اگراسم مقصوردرمرتبۀ سوم باشد(سومین حرف باشد) واصلش«واو» باشد به صورت «الف»نوشته می شود.مانند:عَصا- رِبا - عَلا- رَجا- رضا
ب- در صورتی که حرف قبل از آن«یاء»باشد به صورت «الف» نوشته می شود.مانند: دُنیا- عُلیا- رُؤیا.
ج- درصورتی که به ضمیر متصل شوند به صورت «الف»نوشته می شود.مانند:اَعْلاهُ- هواهُ
8.«الف» دراسم تفضیل مذکر ومؤنث مانند:«أَعْلی وعُلیا» واَفـْعَل وصفی مذکرمانند:«اَعْمیٰ » ومصدرمیمی مانند «مَعْْْنیٰ» واسم زمان ومکان مانند:«مَأ ْویٰ» واسم مفعول غیر ثلاثی مجرد مانند:«مُدَّعیٰ ومُستـَوْفیٰ» الف مقصورمحسوب می شود.
9.هرگاه اسم مقصور بدون«ال» باشد و«مضاف» واقع نشود با تنوین فتحه می آید. دراین صورت«الف» آن لفظاً حذف می شود نه از نظرخط وکتابت.
مانند: هذا فـَتیً یسیرٌعَلی هُدیً. این جوانی است که درمسیرهدایت گام می نهد.
فـَتیً ! خبر ومرفوع تقدیراً. هُدیً ! مجرور به حرف جرتقدیراً
10.بر سر اسم مقصوراگر تنوین داخل شود در حالت وصل به حذف« الف» قرائت می شود .
مانند : هُدیً لِلمُتـَّقینَ. ویا رضاً بـِقـَضائِکَ.
11.تنوین اسمهای مقصوردرحالت «رفعی ونصبی وجرّی» و اسمهای منقوص « در حالت رفعی و جریّ» علامت إعراب نیست. دراین حالت می بایست به موقعیت کلمه در عبارت توجه کرد و إعراب آنها را تقدیری به حساب آورد.
مانند: کـُلـُّکــُمْ راع ٍ و کـُلـُّکـُمْ مَسؤُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ . ! راع : خبر و مرفوع تقدیراً .
کلمه « راع ٍ » نقش خبری دارد اما تنوین جر گرفته است .با توجه به نکته «5» این تنوین علامت جر نیست.« راع ٍ » در اصل «راعِی » بوده و اسم منقوص است و اسم منقوص در حالت «رفعی و جری» اگر «ال» نداشته باشد و«مضاف» واقع نشو «تنوین کسره» می گیرد و إعرابش تقدیری است یعنی به حرکت آخر آن نباید توجه کنیم . بنابراین می گوئیم «خبر ومرفوع تقدیراً ».
12. در إعراب محلی و إعراب تقدیری باید به محل و موقعیت قرارگرفتن کلمه درجمله توجه کنیم . با این تفاوت که إعراب محلی برای کلمه های مبنی و جمله و شبه جمله (اگر نقش بپذیرند ) می باشد و إعراب تقدیری برای کلمه های معرب (مقصور، منقوص و اسم مضاف به یاء متکلم) است
13.اسم منقوص و اسم مقصور هیچگاه تنوین رفع ( ٌ ) نمی گیرند.